• وبلاگ : ضحي
  • يادداشت : جوابي به يک کامنت‌
  • نظرات : 7 خصوصي ، 22 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    راستي در باره مطلب پايين يادم رفت كه متذكر بشم در اون زمان حكم توسط حاكم شرع تعيين مي شده به دليل نبود قوه قضائيه و هر حكمي هم مي داده بلافاصله اجرا بايد مي شده پس آسمون ريسمون بافتن به هم كه فقط بايد بكارت رو مي گرفتن مي تونيد مراجعه كنيد به داستان مهدي هاشمي كه اميد نجف آبادي حاكم شرع منافق وقت نجف آباد به چه دلايلي حكم اعدام صادر مي كرده تا بفهميد كه مشكلات و شرايط حام بر سال هاي اول يك انقلاب احتياجي به اين دروغ هايي كه شما سر هم كرديد نداشته و اين خودش دليل ديگه است بر اينكه هيچ اطلاعاتي راجع به انقلاب نداريد .

    دفتر چه گفت :

    بند 4

    من براي 1367 به تصاويري استناد نکردم که شما آنرا فاقد وجاهت معرفي کرديد و به تصور خود درصدد نقض سخن من اقدام کرديد ! در تابستان هر سال سالگرد آن قتل عام توسط صدها آشناي نزديک قربانيان در منطقه خاوران برگزار ميشه تصور نميکنم براي شما که اينقدر مشتاق حقيقت هستيد اندکي مشاهده ميداني در تابستان در آن منطقه دشوار باشه شايد شما تصور ميکنيد خانواده هاي آنان براي فرزندان خيالي خود در آن گورستان دسته جمعي تحت تدابير امنيتي حکومتي سالانه تجمع ميکنند ! شما اگر انگيزه حقيقت داريد خود براي ملاقات آنان در تابستان اقدام کنيد اين مشکل من نيست که حکومتهايي که قتلهاي سياسي را صورت ميدهند خود در تريبون هاي رسمي اعلان نميکنند.

    در ادامه بند 4 تعجب ميکنم از شما ، جمله اي گفتيد ( ... نه گناهي از دوش آمريکا برداشته مي شود و نه ...) اين روش که مخالفين و منتقدين را جمهوري اسلامي به وابستگي به خارج از ايران متهم ميکند ريشه دار است اما متاسفانه چنين روش فرافکنانه اي به حاميان ج.ا.ا نيز تسري يافته ، جهت اطلاع سرکار عرض ميکنم آنقدر قدرت ذهني بالايي نياز ندارد که ميان منتقدين ج.ا.ا با همراهان آمريکا الزاما همراهي باشد مگر ذهن کساني که جز اين باور ندارند که هر فردي در تعارض با ج.ا.ا همواره موافق آمريکاست !

    من گفتم :

    نمي دونم شما چطور قضيه اي رو که در زنداني در بسته اتفاق افتاده رو کشف کرديد در مطلبي که در پست هابي قبل گذاشته بوديد حالا با بازماندگاني (که نمي دونم اونجا گور دسته جمعي است يا نه و اينکه طبيعيه که هر کسي براي مردش که شايد اعدام شده باشه سالگرد مي گيره ) که هيچ کجاي قضيه نيستند و اصلا در اون زندان ها نبودند اثبات مي کنيد و شايد هم با ارواح ارتباط داشته باشيد ولي خوب از نظر عقلاني خيلي ساده است که سالگرد گرفتن براي چند نفر دليلي بر بيگناه بودن آن ها نيست مي تونيد به اعدام شده هاي مجاهدين خلق که به دليل ترور اعدام شدن در بهشت زهرا (س) مراجعه کنيد (هرچند آمريکا زندگي مي کنيد و بهشت زهرا نداريد و نمي دونم چطور به خاوران مي ريد ) و ببينيد که همون قاتل ها سنگ قبر هاشون تغيير مي کنه و گل سر قبرشون مي ياد اونوقت بايد بگيم اثبات شده که در نتيجه فلاني کسي رو نکشته وگرنه براش مراسم نمي گرفتند ؟!!!!

    اما راجع به اون هايي که با جمهوري اسلامي دشمني کردند تماما پناهنده کشور هاي خارجي شدند اما منتقدين : بسياري هستند که به برخي سياست ها اعتراض دارند و کسي هم بهشون وابسته نمي گه نمونه صادق زيبا کلام . اما اون هايي که بهشون مي گن وابسته دليل فرافکني جمهوري مقدس اسلامي ايران نيست بلکه حمايت امثال بوش و ذوق زدگي آن ها از اين حمايت و ايده هاي بنيادي اون هاست که تفکر مبتني بر اومانيسم رو که يک تفکر کاملا غربي است بر تفکر خدا محور يا تئوئيسم ترجيح مي دهند . بسياري از اون ها هم صراحتا از عبور از مليت و حکومت ملي صحبت کردند هرچند که الان هم در همين کشور در حال زندگي هستند و اگر مي گيد فضاي ما باز نيست مي تونيد شهروند امروز رو مطالعه کنيد که به دليل حضور در آمريکا نمي تونيد . پس نديديد که همچنان با علوي تبار مصاحبه مي شه و مطلب از نانسي پلوسي چاپ مي شه توش . پس کسي که از نانسي پلوسي و بسياري ديگر از تئوريسين هاي آمريکايي و اروپايي مطلب مي زنه به عنوان فکرش يقينا اين فکر وابسته است و اين مقدار خيلي خيلي کمي فکر مي خواد برا فهميدنش .

    بسم الله

    سلام

    من دوباره اومدم .

    دفتر چه گفت :

    بند 3 سخن شما به آزادي سياسي اختصاص دارد آزادي سياسي را در گرو قانون قرار داديد خوب همان استدلال که در بند 1 اشاره کردم اينجا نيز صادقه يعني بدون واکاوي قوانين فعلي نميتوان آزادي سياسي رو به قيد قانوني منوط کرد که ممکنه آن قانون خود دچار مشکل باشه ...

    شما بر روي حقوق کار کرديد ؟ بگذاريد از علم حقوق براي شما مستنداتي بياورم:

    مي توانيد به کتاب حقوق بين الملل اسلامي تاليف دکتر خليل خليليان دفتر نشر فرهنگ اسلامي صفحات 29 الي 31 رجوع کنيد براي سهولت کار شما خودم بدان در تفکيک حقوق به 2 بخش استناد ميکنم. در حقوق 2 مکتب اصالت وضع(Positivism )

    و اصالت عين ( ivism) وجود داره در اصالت وضع قوانين و حقوق بر اساس اراده برترين مقام يک جامعه تدوين ميشه و اراده سيستم به مثابه نيروي سازنده حقوق و قانون عمل ميکنه حال آنکه در مکتب اصالت عين حقوق پديده اي ناشي از اراده حکومتي نيست بلکه زادگاه آن زمينه هاي مستقل هستند حتي پيش از آنکه حکومتي شکل پيدا کنه. آزادي سياسي نيز به مثابه يکي از مصاديق حقوق ريشه در اراده دولت نداره بلکه پديده اي ارزشمند با خاستگاهي خارج از اراده قوانين حکومتيه لذا به رغم تلاش حکومتهاي ايدئولوژيک ، آزادي سياسي فارغ از قوانين فائقه حکومتي بر خلاف گفته شما ارزشمنده و ارزش آن با معيار قوانين يک حکومت سنجيده نميشه لذا سخن صريح شما که ( آزادي هاي سياسي که با قوانين کشور در تعارض باشند اساسا هيچ ارزشي ندارند) ريشه در هيچيک از علوم حقوقي و سياسي نداره.

    من گفتم :

    آزادي سياسي مسلما اول بايد تعريف بشه : اگر آزادي سياسي رو آزادي بيان و عمل بدون قيد و شرط و هر گونه مداخله حکومت و قانون در نظر بگيريم دقيقا اون زمانه که به آنارشي مي رسيم که اولين مانع آزادي خود ازادي قرار مي گيره و دچار تناقض مي شه . اينکه خواهر ما گفتند در چهار چوب قانون کاملا حرف متيني است . چون بالذات بايد آزادي سياسي باشه هيچ کس هم حرفي روش نداره اما وقتي که از حقوق بين الملل اسلام حرف مي زنيد لطفا سياست اسلام رو هم تعريف کنيد سياست در مکاتب غربي همچنان بر مبناي تفکر ماکياول که هر کاري رو براي رسيدن به هدف توجيه مي کنه حتي کشتار رو تعريف مي شه که اصلا سياست اسلام نيست که چطور استناد مي کنيد . هر چيزي بالذات مشکلي نداره مثلا حتي روابط جنسي هم بالذات بد نيست ولي وقتي زنا بود خلاف مي شه و وقتي که زناشويي بود اعتبار بسيار زيادي پيدا مي کنه . آزادي سياسي هم همين موضوعه اگر انتقاد بود و مستند بسيار پسنديده است اما اگر دروغ بود و کذب و تخريب در تمام جاي دنيا محکوميت داره هولوکاست غرب و قاونو لکس فوريسونا در فرانسه رو که بايد بشناسيد .... پس اصولا در تمامي حکومت هاي دنيا چه حکومت هاي ايدئولوژيک و چه غير از اون قيد بر سر آزادي ها هست تا منجر به آنارشيسم نشه و اون قيد اسمش قانون هست . اين مطلب اگر يه خورده فکر کنيد کاملا عقلائي هست .

    انشاء الله بقيه ش براي فردا ....

    دفتر چه گفت :

    بند دوم سخن شما ناظر بر اين مساله که مقتولين را منتقدين ج.ا.ا نميدانيد من به بند 5 سخن شما استناد ميکنم و تشکر ميکنم که خود شما کار من رو تسهيل کرديد زيرا در بند 5 اشاره کرديد بدون دلايل و مستندات نميتوان قضاوت کرد بسيار خوب شما خود نيز در بند 2 توصيه اکيد خودتان را رعايت نکرديد و فقط با ادبيات خبري گفته ايد بعيد ميدانم مقتولين از منتقدين ج.ا.ا بوده اند. مجددا در پي آن بدون استدلال مشخصي تنها با ادبيات خبري يا تفکيک گروهاي خودسر با اصل قانون تلاش کرديد نظام را از سيستماتيک بودن قتلها تبرئه کنيد لکن سخن شما تنها يک جمله خبري فاقد استنادات تاريخي و مورد تاکيد خودتان در بند 5 بود.آقاي فروهر را شما مي شناسيد ؟ که آنرا منتقد ج.ا.ا نمي دانيد ؟ مرحوم فروهر رئيس حزب ملت (تاسيس1327) بودنداگر سايت فيلتر شده حزب ايشان را نميتوانيد ببينيد حتما توسط استکبار جهاني فيلتر شده چون اصلا از منتقدين ج.ا.ا نبوده ! www.hezbemellateiran.comمرحوم فروهر اگرچه حزبي مستقل داشت اما از کسانيست که نزديک به نيروهاي ملي- مذهبي قرار داشت کساني که اندک آشنايي با ملي – مذهبي ها دارند بهتر قادر به درک اين مساله هستند که ملي – مذهبي ها که شاخه اي انشعاب يافته از جبهه ملي ايران در اوائل دهه 1340 هستند حاکميت مطلقه ولايت فقيه به ويژه چند سالي پس از انقلاب را بر نمي تابيدند. چنانچه مهندس بازرگان به عنوان نيروي ملي- مذهبي پس از تحمل فشارهاي زياد و بازداشتهاي مکرر و رد صلاحيت هاي شوراي نگهبان ناچار شد ايران را ترک کند.مورد دوم که اشاره شما به تبرئه نظام از طريق خودسر نشان دادن قاتلين بوده بهترين اقدام واکاوي عناصر دخيل در ماجراست. اولين شخصيت سعيد امامي با سابقه معاونت بررسي وزارت و سپس 7 سال معاونت امنيتي وزارت و آخرين آن مسول حوزه مشاوران وزارت بود منبع: www.irdc.org/article.asp?id=17همنيطور مصطفي موسوي (کاظمي) از مديران با سابقه وزارت و آخرين سمت از جانشين معاونت امنيتي (همان منبع) و چند نفر ديگر ...جاي شگفتي اينجاست که چنين مديران با سابقه در وزارت از منظر شما نيروهاي خودسري بوده اند که بدون دستورات و يا بدون حکم شرعي وارد عرصه قتلها شدند اگر افراد خودسر در سطوح مديران مياني و نيروهاي جز بودند پذيرش رفتار خودسرانه آنان مي توانست به واقعيت نزديک باشد اما در سطح بالاي وزارت ! ديگر خودسر بودن تنها براي توجيه و فرار مقامات ارشد از افتضاح امنيتي ست.

    من گفتم :

    در باره مطالب بالا خوب مشکلي در باره ي اينکه شما اطلاعاتتون رو فقط از منابع مورد قبول خودتون مي گيريد و به جز اون رو هم کذب محض مي دونيد نيست به هر حال سياست دنياي مدرن همين رو مي گه . در باره قتل هاي زنجيره اي مي تونستيد به گفته هاي روح الله حسينيان که سعيد امامي رو شهيد امامي مي نامند و در خبرگزاري بسته شده بازتاب بعد از 7 سال و با عنايات رسانه ها نوشته شد مراجعه مي کرديد . اگر روح الله حسينيان رو از معتمدين انقلاب حساب کنيم و از بسيار نزديکان جمهوري مقدس اسلامي ايران پس سعيد امامي رو مي تونيم بگيم که توسط مخالفين اين نظام به شهادت رسيده پس برداشتن چنين مهره اي در زمان قتل هاي زنجيره اي نشان از حضور ضد انقلاب مرتبط با وزارت اطلاعات زمان خاتمي و از طريق معاون پارلماني وقتشون در اون زمان داره . شهيد سعيد امامي که متهم به رهبري قتل هاي زنجيره اي مي شه بدون محاکمه به شهادت مي رسه و اينجا ه نفع چه کسي تموم مي شه مسلما ضد انقلاب . نکته جالب ديگه اي هم وجود داره و اون نيرو هاي کشته شد دز اين قتل هاست . کساني که عملا به دليل نوع فعاليت هاي اون زمانشون مثل همين فروهر که بيشتر مشغول کار ادبي بود و همچنين سن بالاشون عملا مهره سوخته بودند و در اين قتل ها هيچ آسيبي به سران ملي مذهبي مثل ابراهيم يزدي که مشغول فعاليت سياسي بوده نمي رسه و شايد بشه گفت تنها اطلاعاتي که مي تونسته بيرون بياد با شهادت شهيد امامي از بين مي ره . اينجا از نظر تحليل هاي منطقي و سياسي مي شه گفت که اين قتل ها نه اينکه حتي توسط نيروهاي خود سر بلکه به صورت نظم يافته توسط عناصر نزديک به خود ملي مذهبي ها و مخالفان نظام رخنه کرده در دولت آقاي خاتمي که بسياري شون در مجلس ششم نامه در خواست استعفا به رهبر ايران دادند و توسط شوراي نگهبان هم تاييد صلاحيتشون کرده بود نوشتند انجام شده . چون که به جون هيچ کدام از آن ها و حتي خسرو تهراني تئوريسين اصلي اون حرکات هم هيچ سوء قصدي انجام نشد . اين فکر مي کنم معقول ترين تحليل در جهان باشه که رسانه اي کردن قتل مهره هاي سوخته فقط از طرف طيف طرفدار خودشون انجام مي شه و قتل مهره هاي سوخته براي استفاده رسانه اي هم همينگونه است و توسط حزب موافق انجام مي شه چون مهره سوخته مهره بي خطر براي هر نظامي اين يه اصل امنيتي کاملا ساده است که اونکسايي که داعيه دار تحليل سياسي هستند بايد بدونند .

    دفترچه گفت :

    تصور نميکنم درک اين دور باطل که قدرت انتخاب رو بيش از آنکه به مردم دهد در دستان رهبر قرار ميده براي شما دشوار باشه. همين قدرت فائقه در زمان شاه با مکانيسمهاي متفاوت در انتخاب اعضاي مجلس سنا (تاسيس 1328) نمود يافت. با وجود تفاوت مکانيسمهاي آن دو در حفظ انحصار ولي تقريبا خروجي هر دو سيستم به اقتدار گرايي فردي نزديکه آن يکي در تسلط بر مجلس سنا و ديگري در کنترل مستقيم شوراي نگهبان و مهار غير مستقيم خبرگان. رهبري که با چنين سلطه اي بر خبرگان و شوراي نگهبان (به عنوان کانون اصلي فيلترينگ انتخابات) بر طبق اصل 110 قانون اساسي حجم گسترده اي از اختيارات و عزل و نصبهاي متعدد را در اختيار فردي خود قبضه کرده.

    و من گفتم :

    در کامنت قبلي توضيح کافي داده شد در باره ي دور توهمي که به دليل کمبود آگاهي هاتون ازش ياد کرديد و همچنان در حال مثال آوردن از ذوران شاه که اقتدار گرايي رهبر هست . اگر اين اقتدار گرايي که مي گيد الان هم مثالي داريد براش بياريد اگر نداريد لطفا دليل تفاوت هاي بسيار زياد بين مجلس 6 و 7 و همچنين رياست جمهوري آقاي خاتمي و آقاي احمدي نژاد رو با الگوي خودتون توضيح بديد . در باره ي شوراي نگهبان هم اگر قدرت 6 فقيه و راي شون بيشتر از حقوق دان ها بود اين حرف شما رو مي شد قبول کرد ولي توقع نداريد که التزام به قانون اساسي يک کشور برداشته بشه که ؟ بر طبق اصل 110 هم قدرت تفويض مي شه عزل و نصب ها هم همه با پيشنهاد صورت مي گره و مرجعي به نام رهبري تاييد مي کنه و اصولا اونقدر وقت موجود نيست که رهبر در هر مسئله اي دخالت کنه که طبق قانون اساسي وظيفه اصلي رهبري تعيين جهت کلي نظام هست و عزل ها هم تا به حال يا در پايان دوره ها بوده يا مثل بني صدر با پيشنهاد مجلس . پس سعي کنيد براي ايده هاتون دلايل احتمالي نياريد و طبق اون چيزي که بايد قضاوت کنيد .

    دفتر چه گفت :

    در بند اول ، شما کارکرد ولي فقيه را مبتني بر 2 رکن قانون اساسي و اراده مردم تلقي کرديد و از اين رهگذر چنين وانمود کرديد که ولايت فقيه نميتواند انحصارگر باشد. پاسخ : رکن اول (قانون اساسي) قطعا بايد شکافته شود چرا که خود به تنهايي قادر به اثبات عدم انحصار رهبري نيست همچنانکه در بعد از انقلاب مشروطه در زمان قاجار و يا در زمان پهلوي در قانون اساسي کارکردهاي شاه نيز در آن قيد شده بود اما همه ما بر انحصارگري شاهان صحه ميگذاريم پس صرف وجود قانون اساسي در ذات خود نمي تواند الزاما به عدم انحصار منجر شود در رکن دوم ادعاي شما اراده مردم است که باز هم آنرا تبيين نکرديد که اراده مردم در چه صورت و با چه مکانيسمهايي قادر به مهار رهبريست. قطعا منظور شما مجلس خبرگانه که توسط مردم انتخاب ميشوند لکن صرف انتخاب مردم الزاما مويد نقش مردم در مهار رهبري نيست به اين دليل که نامزدهاي خبرگان با فيلتر شوراي نگهبان وارد عرصه انتخابات ميشوند شوراي نگهباني که فقهاي آن مستقيما توسط رهبري انتخاب ميشن. اين يک دور کاملا باطله که رهبر خود اعضاي شوراي نگهبان را انتخاب ميکنه و همين شورا بايد داوطلبين خبرگان رو تاييد و يا رد کنه خبرگاني که قراره بر رهبري نظارت کنند.

    و من گفتم :

    و دوباره همان شبهه قديمي دور در مجلس خبرگان و مطرح کردن شوراي نگهبان که تنها موظف بر رسي سوء سابقه سياسي کانديداها رو به عهده داره و صلاحيت اصلي توسط حوزه علميه قم تاييد مي شه که رهبر عملا زير مجموعه اون حساب مي شه پس دور ي وجود نداره که بخواهيد با دروغ گفتن يا جهالت برداشت خودتون رو نسبت بديد .و نه بالاي دست اون و اگر نمونه هاي عدم انحصار رو مي خواهيد رئيس مجلس خبرگان رهبري در حال حاضر در مصاحبه اي که حدود 2 سال پيش با روزنامه شرق کردند اعلام کردند که همچنان طرفدار شوراي رهبري به جاي رهبر هستند صلاحتشون هم تاييد شد . راجع به انحصار گرايي يه نکته ديگه هم مي شه گفت و اون هم اينه که شما مي گيد در زمان قاجار و پهلوي و اين نشون مي ده که در حال حاضر نمونه اي نداريد و محکوميت پيش از عمل هم از نظر عقلايي رده پس اينجا هم حرفتون وارد نيست . ضمنا تنها دستور جلسه خبرگان هم بررسي هر شش ماه يک بار صلاحيت رهبري است .

    بسم الله

    سلام

    در اين كامنت ها انشاء الله تا اون جايي كه بتونم پاسخ تمام كامنت هاي دفتر بي خاطره رومي ذارم :

    دفتر چه گفت :

    سلام ممنون از پاسخ مبسوط

    عمده سخنان شما حول اين محور قرار گرفته که تا مادامي که نتوانيد ثابت کنيد ادعا نکنيد .ضرورت نداشت 13 بند بنويسيد چراکه در حد 2 – 3 بند ميتوانستيد جمله فوق را بگنجانيد. پاسخ بنده به شما اينه که عمدتا پنهان کاري يکي از شاخصه هاي مسائل سياسيه لذا متخصصين سياسي و... براي نتيجه گيريهاي خود از 2 روش ملازم يکديگر استفاده ميکنند ، استفاده از حداقلهاي اطلاعات خارج شده و نيز بهره گيري از تحليل اطلاعات بدست آمده و بررسي تحولات جامعه_حکومت ، پس اثبات مسائل در قلمرو سياسي با اثبات مسائل در علوم مهندسي متفاوته ظاهرا اثبات مورد نظر شما منوط به آوردن اشخاص مورد اتهام و اخذ اعتراف از آنهاست ! و با کمتر از آن اثبات براي شما مفهومي ندارد !

    کدام متخصص سياست را ميتوانيد بيابيد که براي اثبات وقايع امنيتي که اطلاعات آن به بيرون از سيستم در حداقل ممکن خارج مي شود بتواند از همان روشهاي اثباتي که در علوم مهندسي يافت ميشود استفاده کند ؟ اين حوزه براي اثبات وقايع از روشهاي ويژه خود که در فوق ذکر کردم بهره ميگيرد و البته عموما درک چنين اثباتي در علوم انساني از قدرت استدلالي عامه خارج است.

    من مي گويم :

    ابتدا بايد بگم در تحليل سياسي کاملا ديدگاه ها تداخل داده مي شه . يعني شما نمي تونيد فقط اطلاعات درز داده شده رو تحليل کنيد به دليل دکتريني که براي شما طراحي کرده اند و شما مجبوريد در بسياري جاها در علوم سياسي که در حال حاضر طراحي شده و اصليتش به ماکياول بر مي گرده شما مجاز به اطلاعات سازي و شايعه سازي هم هستيد ( امير فرشاد ابراهيمي که يادتون نرفته) وقايع امنيتي و اطلاعاتش مسلم بدونيد که تاريخ انقضا داره پس تحليل الا بختکي جواب نمي ده . دنياي رسانه هم که شايد به راحتي بشه گفت که 80 در صد مباحثش دروغ و تبليغات يه نگاه به تمامي اخبار که مي ياد بيرئن بندازيد ببينيد که چقدي متفاوته .

    پس ما قبل از اين که بخواهيم تحليل ها رو درست يا غلط تشخيص بديم بايد بر روي صحت اطلاعات تمرکز کنيم هر چند که ديدگاه ماکياوليستي اهميتي به اين موضوع نمي ده

    بسم الله

    سلام يه نكته جالب در باره دو تا كامنت پايين تر :

    1- اصولا در تمامي دولت ها بارسي نزديك ترين شخص به رئيس جمهور انتخاب مي شه هومنطور كه در دوره آقاي هاشمي و خاتمي هم همين بود .

    2- احمدي نژاد يه خواهر داره به اسم پروين كه فاميلي شوهر خواهرش شبيري هست و فاميلي بچه خواهرش محرابيان !!! سوتي سنگينيست .

    و بعد هم سن محرابيان با خواهر زاده احمدي نژاد بودن يه مقدار نمي خوره . رئيس مركز زنان هم در دوره هاي قبلي ببينيد كه خانم آقاي خاتمي در دوره توسعه سياسي بود .

    راجع به دانش جعفري هم با توجه به سابقه و كارنامه اي كه داره بي انصافي نسبت باجناق پسر خاله نوه عمه ي عموي برادر زاده معاون اجرايي رئيس جمهور رو بديم ....

    حدود 12 نفر گفتيد كه 4 تاش در نمي راد . با 8 نفر مي خواهيد چي رو اثبات كنيد كه برخي عضو هيئت مديره هستند و حتي مقام وزارتي ندارند يا مثلا عضو شوراي سياست گذاري يه زير مجموعه كوچيك از دولت هستند . يه نگاه به پست هايي كه گفتيد بندازيد از اين پست ها بالاي 2000 تا تو نهاد رياست جمهوري و وابسته به دولت وجود داره حدود 30 وزير اگر هر كدوم قرار بود 5 نفر معرفي كنند بايد الان شما حدود 150 تا اسم مي نوشتيد پس با 8 اسم چيزي اثبات نمي شه . تازه از كارآيي هاشون چيزي ننوشتيد . از فاميل بازي آقاي هاشمي كسي به محسن كه مترو رو مي چرخونه گير داده ؟ چون كار آمده پس اگر فاميل نا كارآمد سر كار اومد گير داره .

    سلام بر شما
    از لطف شما سپاسگزارم
    سلام بر مولاي بي نشانم
    کجايي مولاي من، هر طرف را که مي نگري نمي يابي او را ، شايد هم بيابي و نشناسي اش، ....
    هر چه بيشتر مي گردي ، اميدت کمتر مي شود، آخر من گنهکار کجا و مولاي خوبي ها کجا...
    من آلوده کجا و مولاي پاکي ها کجا؟
    + دفترچه هاي بي خاطره 

    در پايان به بخشي از توسعه سياسي نظام کم نقص شما اشاره ميکنم لطفا اين بخش رو با دقت مطالعه کنيد:

    آقاي محمود احمدي نژاد (رييس جمهور):

    داوود احمدي نژاد : رييس بازرسي رياست جمهوري ) برادر احمدي نژاد(

    حسين شبيري : رييس صندوق مهر رضا ( شوهر خواهر احمدي نژاد )

    پروين احمدي نژاد : معاون مركز امور زنان رياست جمهوري (خواهر احمدي نژاد )

    علي اکبر محرابيان : وزير صنايع ( خواهرزاده احمدي نژاد )


    مهندس زريبافان (دبيرهيات دولت):
    داوود مددي : رييس سازمان تامين اجتماعي (باجناق زريبافان)

    سيدمحسن نبوي : عضو هيات مديره شركت سرمايه گذاري خارجي ( داماد زريبافان)

    عليرضا مددي : مديركل وزارتي وزارت تعاون (برادرزاده باجناق زريبافان )

    ناظمي اردكاني : وزير تعاون (شوهر عمه داماد زريبافان)

    دانش جعفري : وزير اقتصاد ( پسر عمه پدر داماد زريبافان)

    هاشمي ثمره (مشاور عالي رئيس جمهور و رييس ستاد انتخابات کشور):

    مهندس مهدي هاشمي ثمره : مديركل وزارتي وزير نيرو (برادر هاشمي ثمره)

    خانم قند فروش : مشاور خانواده وزير كشور ( زن برادر هاشمي ثمره )

    عبدالحميد هاشمي ثمره : معاون وزير صنايع (برادر هاشمي ثمره)

    اگر مايل به پاسخ مجدد هستيد تنها زماني پاسخ شما را خواهم گذارد که مطالب شما رهيافتي استدلالي مبتني بر علوم انساني باشه در غير اينصورت از پاسخ مجدد معذورم.

    خدانگهدار

    + دفترچه هاي بي خاطره 

    در بند 13 جملات جالبي را گفتيد ( ...ما به دنبال منافع خود هستيم ...) کلمه (ما) را تعريف نکرديد من براي شما به گفته رهبرتان تعريف ميکنم در دهه 70 جامعه را ايشان به 2 بخش خودي و غير خودي تقسيم کردند چنين تقسيم بندي تبعات اجتماعي و ناگواري براي جامعه رقم ميزنه جامعه اي که معيار خودي همراهي با رهبري تلقي شود و غير از آن غير خودي، تنها در جوامع تماميت خواه( توتاليتر ) مفهوم دارد در ادامه کلمه (منافع خود) را بکار برديد ولي تعيين نکرديد منافع خود آيا همان منافع ملي است يا منافعي مبتني بر منافع خودي ها !! البته ذکر کرديد منافع مبتني بر آرمانها ولي آرمان نيز خود تعريف دارد آيا آرماني که مردم خود را به دو بخش تقسيم کند ؟!

    در جوامع توسعه يافته واژه منافع ملي National Interest__ تک تک افراد جامعه رو شامل ميشه که تقسيم بندي خودي و غير خودي در آن مفهوم نداره اما در جوامع با حکومتهاي تماميت خواه منافع ، تعريفي انحصار يافته به بخشي از جامعه رو شامل شده که به مرکز قدرت وابسته هستند.

    قصد من قانع کردن شخصي که سالها با تصور کم نقص بودن نظام روزگار گذرانده نيست آنچه هست واقعياتيست که يا به سوي آرمان شما خواهد انجاميد و يا آن واقعيتها به سوي حاکميت مردم بر مردم فارغ از هر نوع ايدئولوژي خود محور رهنمون خواهد شد ، پس منتظر آينده باشيد

    + دفترچه هاي بي خاطره 

    در بند مهم 11 آنچه که اشاره شد ادعاي من نبود ! خانم شما در کدام کشور زندگي ميکنيد ؟! ايران يا کشورهاي توسعه يافته؟

    برويم آمار رو بررسي کنيم فکر خوبيه از کدام شروع کنيم ؟

    بيکاري ،

    حدود 20 ميليون جمعيت فعال داريم که طبق تعريف كساني هستند که توانايي کار رو دارند از اين تعداد بين 3.3 تا 4 ميليون بيکار در نوسانه که البته در ميان جوانان بين 30 تا 40 درصد بيکار وجود داره هر سال از 250 هزار فارغ التحصيل دانشگاه تنها 70 هزار جذب ميشوند ... :

    www.aftab.ir/articles/economy_marketing_business/job/c2c1194441262_unemployment_p1.php

    اعتياد ، منابع مختلف بر 2 ميليون معتاد صحه گذاردند لکن آمار غير رسمي بيش از اين ...

    www.aftab.ir/news/2007/jun/26/c4c1182870030_social_psychopathology_addicted.php

    www.aftab.ir/news/2007/nov/05/c4c1194258526_social_psychopathology_addict.php

    فقر ، براي اين يکي آمار ارائه نميکنم قضاوت صادقانه شما در ميان توده مردم اگر باشيد کافيست.

    در ادامه بند 11 نميدانم وقتي انساني از ج.ا.ا دفاع کنه آزاد انديش خطاب ميشه و غير از آن وابسته بيگانه سلطنت طلب و...!

    در مورد سياست و اقتصاد پيش از اين سخن گفته شد فقط 1 نکته که پيشنهاد ميکنم شما آن را غير مستند بخوانيد عرض کنم به قول يکي از اساتيد حقوق تا 10_12 سال پيش تنها يک دادگاه خانواده در تهران بود کم کم با گسترش شکايات و نرخ طلاق اخيرا به رکورد 4 دادگاه خانواده که آنها هم به قول ايشان شلوغ است و خوشبختانه با چشمان غير مسلح ! هم قابل رويتند رسيد که آخرين آن در پونک تهران بنا شده

    در بند 12 اشاره به خبر تابناک تنها يک مصداق بود مصداقي که صدها نفر حکومتي سابق چنان حذف شدند که اکنون مجاهدين انقلاب اسلامي و ساير احزاب مخصوصا اصلاح طلبان به قول خودشان تنها در يک چهارم صندوقها امکان رقابت دارند!

    http://tabnak.ir/pages/?cid=6592

    هرچند کوچکترين ارادتي به هيچيک از گروهاي سياسي از جمله اصلاح طلبان ندارم اما تصور نميکنيد حذف قابل توجهي از نيروهاي احزاب از گردونه رقابت خود شاخصه انحصاره؟

    از بابت نخ نما خواندن سخن بنده سپاسگذارم

    + دفترچه هاي بي خاطره 

    در بند 10 به تحقيقات و نهادهاي علوم انساني و اجتماعي اشاره کرديد اما نگفتيد دقيقا کدام نهاد تحقيقاتي ؟ آيا اين جمله شما مصداق همان بند 5 ناظر بر فقدان مدرک که به من توصيه کرديد نمي شود ؟!

    خوشحالم به اميد اشاره کرديد تا به حال اميد جوانان را نه در تحقيقات نهادهاي وابسته حکومتي که در ميان توده مردم به ويژه جوانان رصد کرده ايد؟ من در اين باره قضاوت نميکنم تنها به خود شما واگذار ميکنم که يکي از اميدوار ترين ! جوامع جهان را ايران ميدانيد درايت و اندکي تلاش شما در تعامل با جوانان هم سن و سالتان ( به جز ذوب شدگان در ولايت ) گوياي چه چيزيست ؟

    گفتيد سخنان من حرفهاي دل يک هزارم مردم هم نيست نميدانم بند 5 سخنان شما چنين مجوزي رو به شما داده که به تخمين يک هزارم برسيد؟

    در علوم انساني تخمينهاي کميتي بدون محاسبات آماري دقيق فاقد وجاهته.

    + دفترچه هاي بي خاطره 

    در مورد بند 5 قبلا توضيح دادم و نيازي به تکرار نيست

    در بخش ابتدايي بند 6 که مربوط به قتلهاي زنجيره ايست در بند 2 توضيح دادم اما در مورد وکيل مقتولين ... جهت استحضار سرکار از مسائل حقوقي ، وکيل در زمان انجام وظايف شغلي در پاره اي از موارد واجد نوعي مصونيت قضائيه به عنوان مثال در صورتي که ادعاي موکل وي به اثبات نرسه تنها موکل ايشان در صورت اعاده حيثيت پيگرد قضائي دارد لکن اين پيگرد به هيچ عنوان به وکيل شخص تعميم نميابد که اگر اينطور بود تا به حال بيش از نيمي از وکلاي ايراني بايد در زندان به سر ميبردند !

    متاسفم که مجبورم بابت مسائل اوليه حقوقي توضيح دهم و نيز در حقوق اهميت نداره که مسائل امنيت يک نظام سياسي مطرح باشه در حقوق آنچه که هست اصل حقوقه نه مصلحت يک نظام !

    در بند 7 شما بخوانيد که آن ادعاست تشکر من رو بابت اينکه سخنم رو به گفتگوهاي درون تاکسي تشبيه کرديد پذيرا باشيد فقط حافظه تاريخي ملت شخصيتهاي بسيار برجسته و خدوم نظام نظير جناب خلخالي ! رو از ياد نخواهد برد.

    در بند 8 مايلم 2 نکته رو عرض کنم که ذهنيت شما ناظر بر غير سيستماتيک بودن شکنجه در ساختار امنيتي دستکم مورد بازنگري قرار بگيره

    حدود 300 ساعت بازجويي فجيع که فيلمبرداري از آن در اتاقهاي ويژه صورت گرفت بازجويان ميدانستند که اگر رفتار آنان با همسر سعيد امامي غير معمول و نامتعارف بود اين فيلمبرداري زماني کار دست آنان خواهد داد ولي با خيالي آسوده به فيلمبرداري به همراه رفتارهاي زننده خود ادامه دادن سوال اينجاست که اگر آنان اين رفتارها را در چارچوب سازماني خود نامتعارف و غير قانوني ميدانستند آيا باز هم اقدام به فيلمبرداري ميکردند که توسط مسولين وزارت مورد بازخواست قرار گيرند؟

    پاسخ در خود سوال قرار داره که جز متعارف و قانوني دانستن شکنجه هاي اينچنين در وزارت نمي توانست به فيلمبرداري منجر بشه

    آنچه که باعث شد حکومت رو به برخورد با بازجويان مجاب کنه نه دلسوزي با قرباني بلکه به علت درز بخشي از فيلم بازجويي به خارج از وزارت بود فيلمي که پس از پخش آن در سطح جامعه بلافاصله همه مسولين بدليل فشار افکار عمومي ناچار از محکوم کردن آن بر آمدن.

    در بند 9 بله ميتواند تنها جوابي براي کساني باشد که شاه را فرشته ! جلوه ميدهند

       1   2      >