تجربه هشت نه ساله در اینترنت و تجربه پنج شیش ساله در یاهو مسنجر به من ثابت کرده که اینترنت محیطی بسیار عالی برای دستیابی به جدیدترین علوم و یافته های دنیا هست و یاهو مسنجر نرم افزاری که باید کار کردن درست رو باهاش بلد باشی و گرنه نه تنها کمکی به انسان نمیکنه بلکه سخت ترین مشکلات رو هم به وجود میاره .
حدود هشت سال پیش که سیستم کامپیوتر وارد اتاق من شد همزمان با اولین روز ورودش اتصال به اینترنت هم همراهش اومد . دو سه سالی فقط سایت و وب گردی میکردم . به اصرار یکی از دوستام برنامه مسنجر رو روی سیستمم نصب کردم . اولش چت برام جذاب بود ، اما این جذابیت بیشتر از یک هفته دوام نیورد . دیدن دوستانم با مشکلات عجیب غریبی که براشون پیش اومده بود یا شایدم بهتره بگم خودشون با بی فکریشون برای خودشون به وجود اورده بودن برای من عبرت شد تا چت کردن رو برای خودم محدود کنم و برای همین چت محدود هم چهار چوب خاصی قرار بدم که نه خودم ضرری ببینم نه طرف مقابلم آسیبی ببینه . اولین بند از اون قوانین برای چت کردن این بود که من برای زندگی شخصیم و چت کردنم مرز بندی کردم . خط قرمز محکم و پر رنگی بین چت و زندگی حقیقیم کشیدم تا دنیای چت هر چند هم حقیقی باشه آدماش وارد زندگیم نشن ، در واقع بعد از به اصطلاح دی سی کردن تمام آدماش از ذهنم بره . نگید نمیشه ، شد و من کردم . این به همین منوال بود تا ماه رجب امسال که برای گرفتن کارت اعتکاف با سایت دفتر توسعه وبلاگ دینی آشنا شدم . حالا بماند که کارت به خانوما نمیدادن و بماند که کارت به برادرم دادن و ازش قول گرفتن که وبلاگ ثبت کنه و بماند که... . بعد از مدتی هم اردوی بسیار جالب و مفید طهورا باعث شده با وبلاگ نویسایی آشنا بشم که سالها وبلاگشون رو می خوندم اما هیچ شناختی از بلاگرهاشون نداشتم مثل وبلاگ دسته کلید که البته با همسرشون ، صاحب وبلاگ عاشقانه ها آشنا شدم . یا وبلاگ کشکول جوانی که امکان نداشت بیام نت و وبلاگ کشکول رو نخونم که توی اردوی طهورا با نویسنده این وبلاگ هم آشنا شدم و این اردو باعث شد خیلی از دوستان جدیدی اما در واقع قدیمی پیدا کنم . جدید چون اولین بار بود میدیدمشون و قدیمی چون بعضن مدتها بود وبلاگاشونو می خوندم . آشنایی با خانوم قدیانی و به کمک ایشون آشنایی با آقای میری برام بسیار جالب و مفید بود . بعد از این اردو هم که بیشتر از قبل به وبلاگ نویسی روی آوردم زحمت قالب این وبلاگ رو انداختم گردن آقای بهرامی که ازشون بسیار ممنونم . حالا و بعد از آشنایی با به اصطلاح دفتری ها و خانومای طهورایی ، چت و ارتباط در نت برام رنگ تازه ای گرفته اما همچنان روی قوانینی که برای خودم گذاشتم در چت کم و بیش پایبند هستم با تغییراتی اندک البته .
و آشنایی با مدیر پارسی بلاگ ، آقای فضل الله نژاد و حاج آقای نجمی هم از دیگر خوش شانسی هایی بود که نصیب من شده بود . و از همه مهمتر آشنای با نویسنده وبلاگ زنده یاد بود که برام بسیار دوست داشتنی و جالب بود . و تمام دوستانی که در وبلاگ من لینک هستند ، دوستی و ارتباط با آنها برای من افتخار است .