• وبلاگ : ضحي
  • يادداشت : برگ آخر
  • نظرات : 2 خصوصي ، 17 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    به نام خدا

    سلام دختر خوب ، واقعا مي خواي آخر داستان رو بدوني ؟ مطمئنا خدا كه برامون بد نمي خواد بستگي داره من و شما چطور تمومش كنيم :

    كه داند كه فردا چه خواهد رسيد

    زديده كه خواهد شدن ناپديد

    كه را رخت از اين خانه بر در نهند

    كه را تاج اقبال بر سر نهند

    توي يه روايتي كه اگه اشتباه نكنم از حضرت امير (ع) بود خوندم ( البته مضمونش اينه ) گذشته از دستتون رفته و بر اون تاسف نخورين ، آينده هم كه هنوز نيومده پس حال رو در يابين

    گل دختر اگه اينجوري فكر كني ديگه دلت نمي گيره

    البته اگه دل گرفتگي شما بخاطر خطاهاي گذشته است تا حدي خوبه اما حدش استغفار و توبه و عبرت آموزي و تدارك گذشته است نه خود خوري و دلتنگي بي حاصل ... شما كه توي دل وا كردن اوستايين

    يه سر بيا وبلاگم ببين خدا چه جوري براي بعضيا مي خواد اونوقت دلت ان شاءالله وا ميشه

    التماس دعا

    پاسخ

    سلام خانوم تولايي عزيز . از اينكه به نكات خوب و جالب اشاره كرديد ممنون . كجا من اوستام؟!!! من خنديدن ديگران رو فقط دوست دارم ،همين .راستي حال مادر و خواهرتون چطوره ؟ خواهرتون بهتر هستن ؟ خيلي به يادتون هستم .اميدوارم هميشه شاد باشيد .