سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چند روز پیش وقتی نزدیک افطار مامان کاسه ی آش رو داد دستم تا ببرم خونه ی همسایه وقتی زنگ خونشون رو زدم پسرشون اومد دم در ،( این همسایه ی ما یه پسر دارن به اسم مهدی که امسال رفت کلاس اول ابتدایی.مهدی خیلی پسر بامزه ، مودب و خوشگلیه ، برای همین من خیلی دوسش دارم . اوایل وقتی تو کوچه مهدی منو میدید با خجالت سلام میکرد اما اینقدر من باهاش سلام و علیک کردم و باهاش شوخی کردم که الان دیگه کلی با هم دوست شدیم.) ولی چون کاسه آش داغ و سنگین بود ازش خواستم تا مامانشو صدا کنه. من اون روز آش رو دادم و برگشتم اما تا امروز فکر می کردم چرا ما بزرگتر ها توی ماه رمضون فقط دم افطار برای هم نذری می بریم؟پس کوچولو هایی که روزه نیستن چی؟این بود که امروز نزدیک ظهر یه بشقاب سالاد الویه بردم خونه ی دوستم اینا( همین آقا مهدی ).مامان مهدی وقتی بشقاب الویه رو دید دستم خیلی تعجب کرد و بهم گفت: مگه روزه نیستی شما؟ مگه یادت رفته که ماه رمضونه؟منم گفتم نه یادم نرفته ، اتفاقاً من هم مثل شما روزه هستم اما میشه چند لحظه مهدی رو صدا کنید لطفاً ؟وقتی مهدی اومد دم در ، بشقاب رو دادم دست مهدی و گفتم : این مخصوص آقا مهدی فقط .ای کاش بودید و می دیدید که چقدر خوشحال شده بود از اینکه اختصاصی براش غذا بردم. مهدی به مامانش می گفت‏:منم چون روزه ی کله گنجیشکی می گیرم برام از اینا آورده؟منم چون کمکت می کنم که چون روزه ای خسته نشی برام از اینا آورده و ....؟؟؟
پیش خودم فکر کردم ما ایرانی ها عجب سنت های قشنگی داریم .اما بعد گفتم نه ما ایرانی ها ، بلکه همه ی ما مسلمونا مخصوصاً ما شیعه ها. آخه مگه حضرت زهرا(س )الگوی همه ی ما نگفتن الجار ثم الدار .حالا چه فرقی می کنه این همسایه چند سالش باشه؟ مگه کوچولوها همسایه ی ما نیستن؟اصلاً چه بهتر دل کسی رو به دست بیاریم که معصوم و پاکه . کسی که مطمئنیم دم افطار همون روزه ی به قول خودش کله گنجشکیش دعامون میکنه و حتماً خدا صداشو می شنوه و دعاشو اجابت می کنه .


 


چهارشنبه 86 مهر 4 | ساعت 3:29 صبح                     نظرات دیگران [ نظر]