سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هممون ماجرای موسی و شبان رو شنیدیم ،در خواست چوپان ساده دل برای شونه کردن موهای خدا ! برای تمیز و جفت کردن کفش های خدا و.... چقدر خدا این مناجات ها و درد دل ها رو می پذیره و دوست داره . خدا براش فرقی نمی کنه بهش بگیم انی احبک ، خدا جون دوست دارم ، I love u ، یا حتی بگیم جمال با صفا تو عشقه خدای با مرام ! نگید باید ادب داشته باشی یا باید بفهمی داری با کی حرف میزنی و از این حرفا .منم همه اینا رو می دونم اما من میگم  دستور زبان و ادبیات حرف زدن با خدا ایقدرا هم که ما سخت میگیریم سخت نیست . مهم اینه که شاکر باشیم ، مهم اینه که همیشه به یاد خدا باشیم حالا با هر ادبیاتی که راحت تر میتونیم ارتباط بر قرار کنیم .
خود من یه مدت احساس می کردم هر چی به خدا می گم نمی فهمه حرفامو ! حالا بماند که مشکل از گفته ها و کرده های خودم  بود .  یه شب بعد از نماز شروع کردم به انگلیسی حرف زدن با خدا !!! اولش داد و بیداد کردم و غر زدم ، حتی حرف بد زدم به خدا ، بعد که دق و دلیم خالی شد آروم شروع کردم به گفتن مشکلم ، انگار خدا نمی دونست و من براش شرح ما وقع می دادم . باور می کنید اگه بگم به صورت خیلی غیر منتظره تا آخر همون هفته همه چی روبراه شد. نمی خوام بگم اون مدل حرف زدن و یا اینکه به یه زبون دیگه با خدا صحبت کردن همه چی رو درست کرد . نه ، می خوام بگم مهم نیست با چه زبون و ادبیاتی میگیم مهم اینه که عاشقانه بگیم و مهم اینه که از ته دل حرف بزنیم حتی اگه با لهجه ی دور افتاده ترین روستاهای افریقای جنوبی با خدا حرف بزنیم . مگه اونا خدا ندارن ؟ فقطم یه زبون بلدن و خدا با همون زبونی که بلدن به حرفاشون گوش میده .
طفلکی خدا ، هم باید بهمون نعمت بده ،هم هوامونو داشته باشه ، هم باید به انواع و اقسام حرف زدنا و خواسته هامون توجه کنه ، هم نا سپاسیمونو ببینه ، آخر سرم توقع بخشش داریم و بهترین جای بهشت هم راضیمون نمی کنه و می خوایم جای تک تکمون تو قلب مهربون خدا باشه .
این همه زور می گیم به خدا ، بازم این همه دوسمون داره و تنهامون نمی زاره . آخه چرا ؟ چرا اینقدر خدا مهربونه ؟ کی می دونه چقدر دیوار خدا کوتاهه؟!!! 


جمعه 86 آبان 4 | ساعت 1:10 عصر                     نظرات دیگران [ نظر]